Friday, May 29, 2020


باغناری که در کش و قوس صبحگاهی شلالهای خود را شانۀ الطفات مي کشد
کوله بار نارنجهای بغضت را بگو
بر چارخانۀ مشبک قلبم تکيه گاهی جستجو کند

Thursday, May 28, 2020


آنان که به شهرگل ومعماری ما طعنهٔ سستی زده اند
سیل آمد و معلوم بشد که حرف مفتی زده اند

Wednesday, May 27, 2020

نظر

تو از سفيدی سايه های پُر انکسار کدام نور

بر برکه های گُل سوسنيِ مُنوَر گذشته ای

که "جنگلهای شقايق پهلو" ديگر قهوه ايِ سوخته نمی نمايند،

خاک بر خاطرۀ چشمه ساران نيست

و سبزِ مهتابی به چشمان صبح فرو رفته است ...

عزرائيل برابر چشمان شوخ و زلفکان ذُرّتی

شرمسار زُمُختيهای بيکرانِ خُداست

و ابروانِ مُرتعشِ سخنگويت

آوازهای چلچلۀ شادفاميهاست !

- که من در عصرِ زهرخندِ خُشکساليها

به نرگسزارِ سبزفامِ طراوتهای سينه ات نظر دارم

می آيی و با گيسوانِ در يادت
هر روز در پيچ پر شيبِ خيابان
جنگلی شلال گم می شود
و درانبوه خوابهاي زلال
پُر پونه به هوش می آيد
سفرۀ انتظار

اشک مهتاب فقط ترکشِ تشويرِ سُحور است صنم

انعکاس دلِ درياييِ مارا توببین خود تپش زيبائيست


پُدونوی سبزِ چيشات حُسنِ کمالِ به خدا

قيطونوی سُرخِ لبات آرِزوُی دور و دِرازه بخدا


او چيشوی سبز کٌناريت که ايطو دل می بره

بُ یه رِنگ بیدگُونی هی تو گُوشم کِل می زنه

  •  

وقتی که تو واتساپ  ميای-بادِ مُلايم مي وِزد

باغای شيراز از اِرَم - تا باغناري بشکُفد

آنگه که سروِ قامتت-با ناز سرسر می کند

کاجی به فريادِ دلِ -صبحِ مصور مي رسد

وقتی که تو واتساپ ميای-جنگل سری خم می کند

گلزارِ يادت می خلد - دلها  شيدا می شود

وقتی که تو وارد میشی-خوش آب و بی پروا ميشی

باغای قصرُدشت را - سبز تمنا ها می شی

وقتی که تو واتساپ ميای- آواز باران ميرسد

پيش چشای منتظر- مکحُول مَنظَر می شود

آوای شادی می دمد-سر مستِ ساقت می شود

روزی اگر شاعر شدم
کلمات پا کوتای در بند را طوری به کوچۀ رهايی قِل می دهم
که پيش از مجالی يابی تو در حضور باد
از ضرب آهنگ زلفهای چکُرت آينه ای ساخته باشم